بازیگر طنز: پیشنهادی برای بازی در کارهای طنز ندارم!
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۰۸۳۴۸
«واقعیت این است که کسی به من زنگی نزد و پیشنهادی برای بازی نداد که مثلا سر فلان کاربیا که من بخواهم قبول کنم یا نه.»
خبرآنلاین: ارژنگ امیرفضلی بیشتر به عنوان کمدین شناخته میشود، گرچه در سالهای اخیر حضورش در سینما و تلویزیون کمرنگتر از گذشته شده است اما کارنامه کاریاش پر از فیلم و سریالهایی است که در ژانر کمدی ساخته شدند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مخاطبان تلویزیون و سینما شما را به عنوان بازیگر طنز میشناسند و انتظار داشتند بعد از دورهای از فعالیت تان در کارهای طنز شما را در این زمینه باز هم ببینند، اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟
واقعیت این است که کسی به من زنگی نزد و پیشنهادی برای بازی نداد که مثلا سر فلان کاربیا که من بخواهم قبول کنم یا نه. در این سالها فقط یکسری افراد دورهم جمع بودند و کار میکردند و هنوز هم کار میکنند.
حتی شما با مهران مدیری هم همکاریتان را قطع کردید؟ خودتان خواستید مسیر بازیگریتان تغییر کند؟
نه اینطور نبوده، قبلا زنگ میزدند، میرفتیم و دور هم کار میکردیم اما بعد از مدتی دیگر اتفاقی نیفتاد و هر کسی به سمت کار خودش رفت. من هم دیدم دیگر نه کسی پیگیر است و نه پیامی نه خبری. فقط میدیدم یکسری آدم کار میکنند.
طنز و کمدی در تلویزیون در سالهای پیش پرطرفدارتر بود و بیشتر دیده میشد اما هر چه جلوتر آمدیم استقبال مخاطبان هم از کارهای طنز کمتر شد. دلیل این اتفاق به نظر شما چیست؟
به این دلیل که روی تکرار مکررات افتادند و مثلا اگر کاری در گذشته کرده بودند که در برههای جواب داده بود باز هم آن تکرار میکردند و فکر میکردند برای مردم هنوز هم جذاب است. اصلا نمیدانم اسم کمدیهای که این روزها ساخته میشوند را چه بگذارم، اوضاع تلویزیون که در عرصه طنز و کمدی رو به شدن خراب است. کارهایی که ساخته می شوند نه اسمشان کمدی بزن و بکوب است نه کمدی موقعیت هستند. همین سبک هم روی تکرار افتاد و بیننده را خسته کرد. الان چند سالی است که دیگر پای هیچ خلاقیتی در میان نیست و انگار هر چی داشتند ته کشیده و دیگر کشش ندارد مورد جدیدی را وارد کار کنند و سبکی دیگر را به نمایش بگذارند. کارها همانها هستند فقط دکورها عوض میشوند.
در ایام نوروز در سریال «محله گل و بلبل» که کاری برای گروه سنی کودک بود را بازی کردید، دغدغه شخصیتان بود که در کار کودک بازی کنید؟
من پیش از این سریال هم در کارهای کودک هم در سینما و هم در تلویزیون کار کردم. حتی تجربهای که به شکل و شمایل این سریال نزدیک باشد هم در کارنامهام داشتم و اتفاقا کار کودک هم دوست دارم. من حتی در زمینه خردسال هم تجربه داشتم.
یکی از مشکلاتی که در زمینه کار کودک وجود دارد جدی گرفته نشدناش از سوی مسئولان و سازندگان است، شاید به همین خاطر است که الان در بین همه شبکه های تلویزیون تنها یکی دو برنامه برای این گروه سنی به چشم میخورد. حتی سهم شبکه کودک هم پخش چند انیمیشن است که بیشترشان هم خارجی است. چرا برنامههای کودک در حاشیه قرار میگیرند؟
اوضاع کار کودک روز به روز بدتر شد، متاسفانه برای ساخت کارهای کودک بودجه مناسبی درنظر گرفته نمیشود و به همین دلیل کار خوبی هم ساخته نمیشود. همیشه شرایط اینطور بوده و الان که دیگر خیلی بدتر شده. حتی همین سریال «محله گل و بلبل» هم با هزار جور سختی و بدبختی سرپا نگه داشته شده است.همه این بی توجهیها به عقیده من از سرندادن و نبودن بودجه است.
فکر نمیکنید دغدغه برنامهسازان هم تا حدودی نسبت به قبل کمرنگ تر شده است؟
برنامهساز هر چقدر هم دغدغه داشته باشد و دوست داشته باشد در این عرصه کار کند دستش بسته است. وقتی به کاری که میخواهد بسازد بودجهای تعلق نمیگیرد چطور میتواند کار کند؟ درباره بازیگران هم همینطور است، من خودم شخصا از کار کودک لذت میبرم اما یک کارگردان باید بتواند برای طرحی که در نظر دارد، ابتدا بودجه بگیرد بعد بیاد و از عوامل و بازیگران دعوت کند.
سریال «محله گل و بلبل» چه ویژگی داشت که دوست داشتید در ان حضور داشته باشید؟
یکی از ویژگیهای این سریال حس و حال مجموعه است، آدمهایی که در این محله زندگی میکنند خیلی دوست داشتنیاند و حس زندگی در این سریال جریان دارد. من برخلاف عدهای از بازیگران گاردی نسبت به کار کودک ندارم. البته کار کودک را باید بلد باشی، چون اگر بلد نباشی باید بتوانی به جرات بگویی من خیلی بازیگر خوبی هستم، همه هم من را میشناسند و در سینما هم نامبروانم ولی میدانم که پایم را در کار کودک بذارم نمیتوانم از پس آن بربیایم و این موضوع هم برای خودم بد است و هم برای کاری که قرار است در آن بازی کنم. کار کودک یکسری ریزه کاری دارد که باید بلد باشی چه کار کنی. اما این سریال خوب بود، کارگردان این مجموعه کارگردان کاربلدی است که با هم تعامل داشته باشیم و اگر من پیشنهاد شیرین و خوبی که در راستای کار و بهتر شدنش بود، میدادم را میپذیرفت. اساسا بازیگری کاری جمعی است، درست است که من بازیگر در یک فیلم یا سریال در نهایت باید به فکر ایفای نقشی که برایم در نظر گرفته شده است باشم اما کار من در کلیت مجموعه و برعکس شرایط و موقعیت مجموعه روی کار بازیگر تاثیر میگذارد. ضمن اینکه من به عنوان بازیگر معمولا در کارهایم بداهه پردازی دارم مگر اینکه کارگردان با آن مخالفت کند. از طرف دیگر داریوش فرضیایی یکی از شاخصترین افرادی است که در تلویزیون در زمینه کار کودک فعالیت میکند، وقتی چنین کسی در چنین برنامهای حضور دارد صد در صد به عنوان بازیگر تشوق میشوی که تو هم در آن باشی.
شما خودتان هم فرزند دارید که مخاطب کارهای کودک باشد؟
بله یک پسر ۵ ساله دارم.
سریالهای شما مخصوصا آنهایی که در ژانر کودک هستند را میبیند؟
بله، سری قبلی «محله گل و بلبل» را هم که من در آن بازی میکردم با دقت میدید و دوست داشت، الان هم میبیند و خیلی خوشش میآید. فضای کلی سریال و عمو پورنگ را هم خیلی دوست دارد. البته چون خیلی شیطان است یک جا بند نمیشود مدام میرود و میآید اما برنامه را میبیند.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۰۸۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چشم، دیگر سریال حشاشین نمی بینیم!
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: «بازی را آن کسی میبرد که رسانه را میفهمد و با زیرکی و ظرافت ایدئولوژی اش را تبلیغ میکند؛ و تو هنوز فکر میکنی با زدن و بستن و ممنوع کردن و توقیف و پلمپ میتوانی کاری از پیش ببری. بچرخ تا دنیا هم بچرخد و به زودی به تو بفهماند یک من ماست چه قدر کره دارد.»
ای کاش میتوانستم تعبیر یوسفعلی میرشکاک را درباره ممیزان این روزگار این جا بنویسم. نه این که محافظه کاری کنم، نه. برای من نوشتنش آسان است، اما حوصله شکایت و دادگاه و این حرفها را ندارم و در ضمن نمیخواهم دوستان خبرآنلاین را به زحمت بیندازم. البته فکر میکنم خیلی هایتان شنیده اید، اما اگر کسی نشنیده و دوست دارد بشنود به مصاحبه ایشان با حسین دهباشی مراجعه بفرماید.
بله، درست حدس زدید کسی که در این روزگار بر روی سریالی مهر ممنوعیت بزند مصداق همان چیزهایی است که میرشکاک گفت. آن هم سریالی که خیلیها دیده اند. بسیاری از رسانههای ایرانی درباره آن نوشته اند و به تیتر یکِ چندین و چند روزنامه اصلاح طلب و اصولگرا تبدیل شده.
سریالی که اگر هم کسی ندیده باشد حتما با این حرفهای خنده آورنده ترغیب میشود که ببیند. سریالی که یافتن آن قطعا از یافتن سریالهای داخلی راحتتر است. سریالی که از همه سریالهایی که ما ساخته ایم چند سر و گردن بالاتر است.
سریالی که البته آشکارا به تحریف تاریخ پرداخته. از همه جالبتر این که کشوری که خودش از حیث نظری و تئوریک پایگاه داعش محسوب میشود این سریال را ساخته و هنرمندانه رگ و ریشه داعش را به ایرانیها ربط داده. حالا شما برو با داعش در سوریه و عراق بجنگ.
بازی را آن کسی میبرد که رسانه را میفهمد و با زیرکی و ظرافت ایدئولوژی اش را تبلیغ میکند؛ و تو هنوز فکر میکنی با زدن و بستن و ممنوع کردن و توقیف و پلمپ میتوانی کاری از پیش ببری. بچرخ تا دنیا هم بچرخد و به زودی به تو بفهماند یک من ماست چه قدر کره دارد. هرچند تو اگر خردک عقل و فهمی داشتی باید خیلی زودتر از اینها میفهمیدی که نفهمیدی. حقا که یوسفعلی درست گفت.
همین سریال خوشساخت مغرضانه و تحریفگر، امسال ماه رمضان به مراتب از سریالهای فاخر و نیمه فاخر تلویزیون شما بیشتر دیده شد. گواهش هم این که الان هیچکس فیلمها و سریالهای مناسبتی و غیرمناسبتی شما را در همین ماه رمضانی که گذشت به خاطر نمیآورد، اما هرجا که میروی بحث سریال حشاشین داغ است؛ و باز بد نیست حضراتِ عشقِ ممنوعیت بدانند که این سریال با همه عیب و ایرادهایش چه شور و شوقی را در مخاطب ایرانی برانگیخته تا از حسن صباح و اسماعیلیان و سلجوقیان بیشتر بداند.
سری به کتابفروشیها بزنید و بپرسید در این ایام چه مقدار مردم به آنها مراجعه کرده اند و کتابهایی در این موضوعات خواسته اند.
شما از کلمه شبهه میهراسید چرا که فکر میکنید شبهه افکنی یعنی برباد دادن چیزی که شما آن را مطلق و بی عیب میدانید، اما خیر و برکاتی که در شبهه افکنی است را نمیتوانید درک کنید. نمیتوانید، چون همه عمر مطلق اندیش بوده اید و خود را مبرا از هر عیب و ایرادی دانسته اید. گمان برده اید حق به تمامی در اختیار شماست و هرکه، چون شما نیندیشد راه ضلالت و گمراهی را میپیماید.
درست به همین دلیل حق پنداری است که نه تنها نتوانسته اید برای تبلیغ آن چه مدعی آن هستید کاری از پیش ببرید بلکه هرگاه خواسته اید به زعم خود باطلی را معدوم نمایید شده اید مبلغ تمام قد آن.
الان هم فکر میکنید با تحکم و ممنوع اعلام کردن سریال حشاشین کار این سریال ضاله تمام است و ضربه محکمی بر پیکر استعمار وارد آورده اید. طیب الله. بتازید و بر گرده دریا تازیانه فرود آورید که زمین و زمان تحت سیطره شماست تا کور شود هرآن که نتوان دید.
چه تکاپوی رقت انگیزی است باد را بندی زمین کردن
یا به سودای کشتن خورشید اسب میدان جنگ زین کردن
حکم کردن به خاک تا نرود هرگز از ملک خویشتن بیرون
آتش و آب را به دستوری راهی سرزمین چین کردن
بر هوا بخیه و به سندان مشت میزنند و به خویش میبالند
گویی از روز اول خلقت بوده تقدیرشان چنین کردن
عقل و تدبیر اکتسابی نیست، گرگ هرگز پلنگ مینشود
گرچه در اوج صخره بنشیند طعمه ماه را کمین کردن